محسنیون ۱۱۰




تیرباران مطهر پیکر امام حسن علیه السلام توسط عایشه


علامه کبیر مقدس اردبیلی رضوان الله علیه می‌نویسد:


متواتر است که روزی بر استری سوار شده بود و جماعت بنی امیه را بر آن داشته که مانع شوند و امام حسن علیه السلام را از زیارت رسول خدا محروم سازند که گمانش آن بود که امام حسین علیه السلام می‌خواهد برادرش را در آنجا دفن کند. ابن عباس گفت:


تجمّلت تبغّلت و لو عشت تفیّلت

لک التسع من الثّمن و فی الکلّ تصرّفت


یعنی اى عایشه ! روزى سوار شتر شدى، روز دیگرى هم قاطر سوارى كردى، اگر بمانى، سوار فیل هم خواهى شد! تو از هشت یک ارث خانه پیغمبر، یک نهم می‌برى، ولی همه را تصرف كردی. (یعنی با اینکه تنها مالک بخشی از خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستی ولی در همه آن تصرف کردی و مانع دفن امام حسن علیه السلام در آن خانه شدی.


و تابوت آن حضرت را تیرباران کردند، ابن عباس و جمعی کثیر به هزار زحمت آن فتنه را فرو نشانیدند.


حدیقة الشیعة، تالیف مقدس اردبیلی، جلد ۱، صفحه ۴۴۵، چاپ انتشارات انصاریان



همچنین عالم و محدث جلیل القدر شیعه مرحوم عماد الدین طبری می‌نویسد:


چون محل رحلت امام حسن علیه السلام رسید وصیت کرد او را غسل و تجهیز کنند بر سر روضه‌ی رسول صلی الله علیه و آله برند تا تجدید عهدی کند و از آنجا به بقیع برند پیش جده او فاطمه بنت اسد.

چون تابوت مطهر او برداشتند و قصد روضه رسول کردند عایشه بر استر (قاطر) سوار شد و مروان را بخواند با لشکر گران از بنی امیه و گفت نگذاریم که او را در آنجا دفن کنند لا تدخلوا بیتی من لا احبه» داخل مسازید به خانه‌ی من کسی را که من نمی‌خواهم (دوست نمی‌دارم).

عبد الله عباس گفت حسن از آن بزرگ‌تر است که این دلیری کند و بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله زحمت او دهد و بفرماید که کلنگ بر آنجا بزنند اما برای تجدید عهد فرموده که مرا بر سر روضه برید، عایشه با عبد الله خصومت کرد.

گویند که عایشه کمان از مروان بخواست و تیر بر جنازه حسن انداخت.


کامل بهائی، تالیف عماد الدین طبری، صفحه ۴۹۱، چاپ انتشارات مرتضوی



همچنین علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


ابن عباس گفت: چون آن حضرت به عالم بقا و جوار حق تعالی رحلت کرد، حضرت امام حسین علیه السلام مرا و عبد الله بن جعفر را و علی پسر مرا طلبید، آن حضرت را غسل داد و خواست که در روضه منوره حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم را بگشاید و آن حضرت را داخل کند، پس مروان ملعون با فرزندان عثمان و فرزندان ابو سفیان و سایر بنی امیه مانع شدند و گفتند: عثمان مظلوم به بدترین حالی در بقیع دفن شود، و حسن با رسول خدا دفن شود؟! نخواهد شد تا نیزه‌ها و شمشیرها شکسته شود، و جعبه‌ها از تیر خالی شود. پس حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: به حق آن خداوندی که مکه را محترم گردانید که حسن فرزند علی و فاطمه احق است به رسول خدا و خانه او از آن‌ها که بی‌رخصت داخل خانه او کردند، به خدا سوگند که او سزاوارتر است از عثمان حمال خطاها که ابو ذر را بی‌گناه از مدینه بیرون کرد، و با عمار و ابن مسعود بی‌حرمتی کرد آنچه کرد، و راندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را پناه داد.

به روایت دیگر: مروان بر استر خود سوار شد، به نزد عایشه رفت و گفت: حسین برادر خود را آورده است که با پیغمبر دفن کند، اگر او را دفن کند فخر پدر تو و عمر تا روز قیامت برطرف می‌شود، عایشه گفت: چه کنم؟ مروان گفت: بیا و مانع شو، گفت: چگونه مانع شوم؟ پس مروان از استر به زیر آمد و او را بر استر خود سوار کرد به نزد قبر حضرت رسول آورد، فریاد می‌کرد و تحریص می‌نمود بنی امیه را که: مگذارید حسن را در پهلوی جدش دفن کنند. ابن عباس گفت: در این سخنان بودیم که ناگاه صداها شنیدیم و شخصی را دیدیم که اثر شر و فتنه از او ظاهر است می‌آید، چون نظر کردیم دیدیم عایشه با چهل کس سوار است و می‌آید و مردم را تحریص بر قتال می‌نماید، چون نظرش بر من افتاد مرا پیش طلبید گفت: ای پسر عباس شما بر من جرأت به هم رسانیده‌اید، هر روز مرا آزار می‌کنید، می‌خواهید کسی را داخل خانه من کنید که من او را دوست نمی‌دارم و نمی‌خواهم، من گفتم: وا سوأتاه یک روز بر شتر سوار می‌شوی و یک روز بر استر، می‌خواهی نور خدا را فرونشانی و با دوستان خدا جنگ کنی و حایل شوی میان رسول خدا و دوست او. پس آن ملعونه به نزد قبر آمد، خود را از استر افکند و فریاد زد: به خدا سوگند نمی‌گذارم حسن را در اینجا دفن کنید تا یک مو در سر من هست.

به روایت دیگر: جنازه آن حضرت را تیر باران کردند، تا آنکه هفتاد تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند، پس بنی هاشم خواستند شمشیرها بکشند و جنگ کنند، حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: به خدا سوگند می‌دهم شما را که وصیت برادر مرا ضایع مکنید، چنین مکنید که خون ریخته شود، پس با ایشان خطاب کرد که: اگر وصیت برادر من نبود هر آینه او را دفن می‌کردم و بینی‌های شما را بر خاک می‌مالیدم، پس آن حضرت را بردند در بقیع دفن کردند نزد جده خود فاطمه بنت اسد سلام الله علیها.


جلاء العیون، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۳۸۱-۳۸۲، چاپ نشر هاتف






عاقبت کم و زیاد کردن تعداد ائمه معصومین علیهم السلام (فرق ضاله زیدیه، اسماعیلیه، همبوشیه و .)


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:


عن عبد العزيز القراطيسي قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الأئمة بعد نبينا صلى الله عليه وآله اثنا عشر نجباء مفهمون ، من نقص منهم  واحدا " [ أ ] وزاد فيهم واحدا " خرج من دين الله ولم يكن من ولايتنا على شئ.


امام صادق علیه السلام فرمودند: ائمه بعد از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله، دوازده نفر می‌باشند و هر کسی که یکی از آن ها را کم یا زیاد بکند، از دین خدا خارج شده و از ولایت ما چیزی بر او نیست.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۳۳، چاپ موسسه النشر الاسلامی




اعتقاد مذهب شیعه در مورد مرکب و جسم و جوهر و عرض نبودن خداوند


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


حق تعالی مرکب نیست، و جسم و جوهر و عرض نیست، او را مکانی نیست. باید دانست که موجود یا مرکب است یا بسیط: و مرکب آن است که اجزاء داشته باشد. یا در خارج مانند آدمی که مرکب است از اعضاء و اخلاط بدنی و عناصر اربعه، یا در ذهن مانند جنس و فصل؛ و بسیط آن است که جزئی نداشته باشد. و حق تعالی بسیط مطلق است، و او را جزئی نیست، زیرا که اگر جزئی داشته باشد محتاج به آن جزء خواهد بود در وجود، و ممکن خواهد بود، و جوهر نیست زیرا که جوهر از اقسام ممکن است و او واجب الوجود بالذات است و عرض نیست مانند سفیدی و سیاهی زیرا که عرض محتاج است به محل، و هر محتاجی ممکن است. و جسم نیست زیرا که جسم مرکب است از اجزاء، و محتاج است به اجزاء. و در مکان و جهت نیست زیرا که هرجه در مکان و جهت است یا جسم است یا در جسم حلول کرده است، و خدا منزه است از هر دو. و حرکت و انتقال از مکانی به مکانی یا از محلی به محلی بر او محال است زیرا که این‌ها از لوازم جسم و جسمانی است.


حق الیقین، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۲۵، چاپ انتشارات سرور




موجی خروشان از دریای مناقب امیر المومنین علیه السلام در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدثنا محمد بن عمر الحافظ الجعابي، قال: حدثنا محمد بن عبيد الله العسكري قال: حدثنا محمد بن علي بن بسام الحراني من أصل كتابه، قال: حدثنا معلل بن نفيل، قال: حدثنا أيوب بن سلمة أخو محمد بن سلمة، عن بسام الصيرفي، عن عطية، عن أبي سعيد، قال: قال النبي صلى ‌الله ‌عليه ‌و آله: من كنت وليه فعلي وليه، ومن كنت إمامه فعلي إمامه ومن كنت أميره فعلي أميره، ومن كنت نذيره فعلي نذيره، ومن كنت هادية فعلي هادية، ومن كنت وسيلته إلى الله تعالى فعلي وسيلته إلى الله عزوجل فالله سبحانه يحكم بينه وبين عدوه. 


ابی سعید از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: هر کس من ولی و سرپرست او هستم علی علیه السلام نیز ولی و سرپرست اوست، هر کس من امامش هستم علی علیه السلام نیز امام اوست، هر کس من امیرش هستم علی نیز امیر اوست، هر کس من انذارکننده و بیم‌دهنده او هستم پس علی نیز انذارکننده و بیم دهنده اوست، هر کس من هدایتگر او هستم، علی نیز هدایتگر اوست، و هر کس من وسیله او به سوی خدا هستم، علی نیز وسیله او به سوی خداست. و خداوند بین او و دشمنش حکم می‌کند.


معانی الاخبار، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۶۶، حدیث ۵، چاپ دار المعرفة




تواتر نزول آیه تطهیر در شان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در کلام علامه مجلسی قدس سره


علامه مجلسی قدس الله روحه الشریف می‌نویسد:


بدان که احادیث از طرق عامه و خاصه به حد تواتر رسیده که آیه تطهیر در شان اهل بیت رسالت علیهم السلام نازل شده که آل عبا باشند، و موافق بعضی از احادیث ما جمیع ائمه ما داخل‌اند.


عین الحیات، تالیف علامه مجلسی، جلد ۱، صفحه ۱۸۱، انتشارات انوار الهدی




تداوم دشمنی عایشه با اهل بیت علیهم السلام


علامه بیاضی عاملی و ملا طاهر قمی رضوان الله علیهما از علمای بزرگ شیعه روایت کرده‌اند:


روى سعيد بن المسيب عن وهب أن فاطمة لما زفت إلى علي عليه السلام قالت نسوة الأنصار: أبوها سيد الناس، فقال النبي صلى الله عليه وآله: قلن: وبعلها ذو الشدة و لبأس، فلم يذكرن عليا فقال في ذلك فقلن: منعتنا فقلن: منعتنا عائشة. فقال ما تدع عائشة عداوتنا أهل البيت.


زمانی که حضرت فاطمه علیها السلام را به حجله‌ی امیر المومنین علیه السلام آوردند نی از انصار گفتند: همانا پدرش سید و سرور مردمان است.» پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: و بگویید که شوهرش (امیر المومنین علیه السلام) مردی شجاع و دلیر است» آن حضرت این سخن را به این دلیل گفتند که آنان حضرت علی را ذکر ننمودند. پس ن گفتند: عایشه ما را از ذکر نام ایشان نهی کرده است.» پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: عایشه هیچگاه دست از دشمنی با ما اهل بیت نخواهد کشید.»


الصراط المستقیم، تالیف علامه بیاضی عاملی، جلد ۳، صفحه ۱۶۶-۱۶۷، چاپ مکتبة المرتضویة



الاربعین فی امامة الائمة الطاهرین، تالیف ملا طاهر قمی، جلد ۱، صفحه ۶۲۵، محقق و ناشر کتاب: آقای سید مهدی رجایی





حضرت امیر المومنین علیه السلام دروازه ایمان


ثقة الاسلام کلینی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:


الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الوشاء، عن عبد الله بن سنان، عن أبي حمزة قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: إن عليا عليه السلام باب فتحه الله، فمن دخله كان مؤمنا ومن خرج منه كان كافرا ومن لم يدخل فيه ولم يخرج منه كان في الطبقة الذين قال الله تبارك وتعالى: لي فيهم المشيئة.


ابو حمزه گفت: شنيدم امام باقر عليه السلام می‌فرمود: همانا حضرت امیر المومنین علیه السلام دری است كه خدا آن را به روى بندگانش گشوده، هر كه از آن در وارد شود مومن است و هر كه از آن خارج شود كافر است، و هر كس نه داخل شود و نه خارج شود در زمره كسانى است كه خداى تبارک و تعالى در باره ايشان فرموده است: من در باره آن‌ها به خواست خود رفتار كنم.


الكافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ‏۱، صفحه ۴۳۷، حدیث ۸، چاپ دار الکتب الاسلامیة




امیر المومنین علیه السلام تیر خداوند


ابن حمزه طوسی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


١١٧ / ٦ ـ ويصدق ذلك ما رواه جابر بن عبد الله ، قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : ما اعتصى عليّ أهل مملكة قط إلاّ رميتهم بسهم الله » قلنا : يا رسول الله ، وما سهم الله ؟ قال : عليّ بن أبي طالب ، ما بعثته في سرية قط إلاّ رأيت جبريل عن يمينه ، وميكائيل عن يساره وملك الموت أمامه في سحابة تظله ، حتّى يعطي الله لحبيبي النصر والظفر ».


رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: هيچ گروهى مرا نافرمانى نكردند جز آنكه با تير خدا آن‌ها را هدف قرار دادم. گفته شد: اى رسول خدا! تير خدا كدام است؟ فرمودند: مقصود، علی بن ابی طالب است، در هيچ خونخواهى او را آشكار ننمودم و به هيچ جنگى او را نفرستادم جز آنكه ديدم جبرئيل در سمت راستش، ميكائيل در سمت چپش و ملک الموت در پيش روى اوست و ابرى او را سايه مى اندازد تا آنكه خداوند متعال بهترين يارى و پيروزى را به حبیبم عنايت فرمود. 


الثاقب فی المناقب، تالیف ابن حمزه طوسی، صفحه ۱۲۱، حدیث ۶، چاپ موسسه انصاریان




امیر المومنین علیه السلام آقای وصيين و مومنین و پیشوای پرهیزگاران و کشتی نجات


علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:


فاوحى إلىعبده ما اوحى» فسئل رسول الله صلى الله عليه وآله عن ذلك الوحي، فقال اوحى إلي ان عليا سيد الوصيين (المومنين ط) وإمام المتقين وقائد الغر المحجلين وأول خليفة يستخلفه خاتم النبيين، فدخل القوم في الكلام فقالوا: أمن الله ومن رسوله فقال الله جل ذكره لرسول الله صلى الله عليه وآله قل لهم ما كذب الفؤاد ما رأى» ثم رد عليهم فقال أفتمارونه على ما يرى» ثم قال لهم رسول الله صلى الله عليه وآله قد أمرت فيه بغير هذا أمرت ان انصبه للناس واقول لهم هذا وليكم من بعدي وهو بمنزلة السفينة يوم الغرق من دخل فيها نجا ومن خرج منها غرق.


از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیده شد که در آیه پس خداوند به سوی بنده‌اش وحی فرمود آنچه را وحی کرد.» (آیه دهم سوره نجم) منظور از وحی چیست؟ آن حضرت فرمودند: خداوند به من وحى نمود که علی علیه السلام آقای وصيين و مومنین و پیشوای پرهیزگاران و امام گروه مبارکی می‌باشد و اول خلیفه‌ای است که پیامبر او را به عنوان جانشین خویش گذاشت. گروهی در وسط سخن پیامبر پریده و گفتند: آیا این جانشینی از جانب خداوند است یا از سوی رسولش؟ پس خداوند به رسولش فرمود: به آنها بگو: آنچه که قلب او دید آن را تكذيب نکرد.» (آیه یازدهم سوره نجم) سپس آن‌ها را رد کرده و فرمود: آیا با او در باره آنچه را که در شب معراج دیده مجادله می‌کنید؟ (آیه دوازدهم سوره نجم) سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن‌ها فرمودند: از جانب خداوند منصوب شدم تا على علیه السلام را به خلافت منصوب نمایم و به مردم بگویم که بعد از من على علیه السلام ولى آن‌ها است و او به منزله کشتی نجات در هنگام غرق شدن است که هر کس به آن تمسک جست نجات یافت و هر کس از آن دوری نمود غرق شد.


تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۲، صفحه ۳۳۴-۳۳۵، چاپ موسسه دار الکتاب




مثل اهل بیت علیهم السلام در بین امت مثل ستارگان آسمان است


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنِ الْحَجَّاجِ الْخَشَّابِ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عليه السلام) یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ نُجُومِ السَّمَاءِ کُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ.


امام باقر علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مثل اهل بیت من در این امت مثل ستارگان آسمان است، هر گاه ستاره‌ای غایب شود ستاره‌ای دیگر ظاهر گردد.


کمال الدین و تمام النعمة، تالیف شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۳۱۳، چاپ موسسه النشر الاسلامی



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ سالن عقد کالسکه وبلاگ سامانه آموزشی الناز عروسک بادی دهیاری روستای سلیمان آباد زرند ارشادی راهنمای سفر در ایران همین جا با هم با سلامتی کافه منشی شرکت سپاهان استیل طلبه بانو